ریسک های مثبت و فرصت ها را هم باید در کنار ریسک های (منفی) ببینیم
ریسک های مثبت و فرصت ها در کنار ریسک های منفی
در یک یادداشت با عنوان مدیریت ریسک درباره اطمینان است یا در مورد نگرانی می باشد؟ پیش از این با هم مرور کردیم که اصل داستان مدیریت ریسک و نتیجه آن صرف پرهیز از مسایل منفی نیست، حصول اطمینان از این هم هست که هدف یا هدف هایی که در پیش داریم، محقق بشوند و نشود که نشوند! می خواهیم که عامل یا رویدادی سرعت ما را کم نکند یا به جهت حرکت ما زاویه ندهد و از مسیر اصلی منحرف مان نکند.
در سیستم و روش مدیریت ریسک و در این مسیر که شرایط آتی را مورد بررسی قرار می دهیم نباید به عوامل بازدارنده فقط بپردازیم. باید دست کم نیمی از تحلیل و ارزیابی خود را به شرایط احتمالیای اختصاص دهیم که سرعت و توان ما را افزایش می دهند.
این عدم قطعیت هایی uncertainty که در پیش داریم و ممکن است رخ بدهند و نتایجی مطلوب در پیش روی ما به وجود آورند را ریسک های مثبت positive risk می گوییم یا به دیگر معنا و سخن، فرصت شان opportunity می نامیم.
مثال برای ریسک (ریسک های منفی) بسیار است و به ذهن های ما کاملا آشنا می مانند اما کاویدن شرایط و بررسی موقعیت ها و دیدن مسایل مثبت، معمولا برایمان سخت تر است. عواملی چون مدل ذهنی، مسایل روانشناختی، شرایط محیطی (سال های اخیر) و . . . از جمله مواردی است که می توان از آنها به عنوان دلایل ایجاد و تقویت کننده غلبه بدگمانی بر خوب گمانی نام برد و دانست که چرا دیدن مسایل منفی از مثبت اندیشی برایمان آسان تر است.
به هر روی، در اجرای سیستم مدیریت ریسک در سازمان و در فرآیند شناسایی، تحلیل و ارزیابی ریسک ها، حتما خود را متعهد کنید به این که به ازای شناسایی هر یک، دو یا سه مورد از عدم قطعیت های دارای نتیجه منفی، دست کم یک عدم قطعیت معطوف به نتیجه مثبت را هم شناسایی نمایید.
چرا باید این کار را بکنیم؟
همان طور که برای مقابله موثر و کارآمد با شرایطی که ممکن است رخ دهند و آسیب یا لطمه ای به سازمان وارد کنند بایستی از پیش، حداقل، آمادگی ذهنی آن را داشته باشیم که اگر برای ریسک های مثبت و فرصت ها آماده نباشیم، آنها می آیند و می روند و ما ضمن آن که بهره ای نمی بریم حتی ممکن است دچار مسایل و مشکلاتی هم بشویم.
همیشه در کلاس ها و دوره های مدیریت ریسک در سازمان ها این روایت (منتسب به حضرت عیسی) را نقل می کنم که می فرمایند اگر در بیابانی بی آب و بدون هر گونه وسیله و امکانی مانده بودید و در مانده بودید (یعنی در شرایط تهدید کامل) و هیچ کاری از دست تان بر نمی آمد حداقل یک گودال بکنید که اگر ابری آمد و باران آمد، قدری آب بتوانید جمع کنید. یعنی امکان و شرایط بهره بردن از ریسک های مثبت و فرصت هایی که هم اکنون نیست و ممکن است به وجود آید را از پیش آماده نمایید.
گفتیم که سخت است اما با توجه، دقت و البته تجربه، تکرار و تمرین می توانید در این کار بهتر و بهتر شوید.
مطلب اصول خلاقیت در حل مسئله، تفکر منفی را کاهش داده و به حداقل برسانید را هم مطالعه بفرمایید که در این زمینه مسایلی را مطرح می کند که مرتبط است و یاری می رساند.
از عادی ترین و رایج ترین ریسک هایی که شناسایی و تحلیل می شوند می شود به این ها اشاره کرد. کاهش فروش، کاهش تولید، افزایش هزینه، کاهش درآمد و . . .
حالا اگر تقاضا برای سفارش محصولات و خدمات شما خیلی افزایش یافت، چه؟
آیا مذاکرات همزمان برای چند سفارش عمده یا پروژه بزرگ را می توانید اداره کرده و جلو ببرید؟ همه سفارش ها را می توانید جذب کنید؟ می توانید سر وقت مقرر تحویل بدهید؟ می توانید تولید را افزایش دهید؟ اگر هم بتوانید نیروی انسانی جدید جذب کنید، با نیروی بدون مهارت، می شود که افزایش سفارش و تولید را با کیفیت مناسب به انجام رساند؟ مواد اولیه را می شود به اندازه جدید، خریداری کرد؟ پیمانکاران چه طور، افزایش ظرفیت، می توانند بدهند؟ انبار، ظرفیت دارد؟ نقدینگی بیشتر را می توانید تأمین کنید؟
این یک فرصت کاملا معمول و رایج است. اگر آماده اش نباشید چه، چه می شود؟ از دست می رود یا آن را می قاپید؟ بدون آمادگی قبلی، این فرصت، خود به ریسکی جدی تبدیل نخواهد شد؟ آشفتگی و به هم ریختگی کارها، همزمان و همراه با مشتریان جدید ناراضی را می توانید جمع کنید؟
مثالی دیگر، آیا اگر ارتباطات بین المللی و تجاری کشور در آینده نزدیک، برقرار بشود، می دانید که چه باید بکنید؟ اگر مدیر سازمان و اداره ای هستید که تجهیزات، دستگاه ها و ماشین آلات بسیاری دارید که نیاز فوری و جدی به قطعات یدکی اصلی دارند، آیا نباید از هم اکنون، فهرست آن چه می خواهید، مقادیر و مشخصات شان را تهیه کنید، بودجه و منابع آن را تأمین کنید تا بتوانید به وقتاش، به سرعت و با دقت اقدام کنید؟
آیا این پنجره باز خواهد ماند؟ شاید اطلاع داشته باشید که در نوبت قبلی (که دروازه به پنجره تبدیل شد) برخی سازمان ها به سرعت آن چه می خواستند را گرفتند و در کنار این برخی، خیلی ها حتی فهرست خریدهای خود را هم نتوانستند به تأیید برسانند و شد آن چه شد و پنجره بسته شد.
حتی در شرایط معمول و نه شرایط خاص کنونی (که چنین تغییرات یا فرصت ها و ریسک های بزرگی سر بر می آورند) هم دیدن وجه مثبت داستان، مصداق ها و رویدادهای خود را همیشه دارد و همیشه هم خواهد داشت. یک عدم قطعیت، در آن واحد، دو وجه و دو رو می تواند داشته باشد. در همان ریسک کاهش فروش، درآمد و تولید هم بایستی بتوانیم آن چه مثبت است و آن چه می تواند مثبت هم باشد را هم ببینیم.
مثلا کاهش مشتری یا ارباب رجوع به جز مسایل عادی و ریسک های منفی عیان آن، می تواند به صورت موقتی در یک دوره و مقطع خاص، فرصت هایی را هم به همراه داشته باشد. آیا کلی کار، برنامه و پروژه کنار گذاشته شده سراغ ندارید که به علت فروش یا خدمات رسانی مداوم، نمی توانستنید به آنها حتی فکر هم بکنید؟ آیا در این فاصله ها (توفیق های اجباری) نمی توان نوسازی، بازسازی، تغییرها و بهبودها را برنامه ریزی و اجرا کرد؟
سعی بر این بود که نه با توضیح مفهومی و نظری که با طرح موضوع، مثال ها و پرسش های متعدد، جنبه و بعد دیگری از مدیریت ریسک را ببینیم، درک کنیم و تلاش که کنیم که دیدن فراگیر و چند بعدی را در خود تقویت کرده و خود را به آن عادت دهیم.
کارکرد مدیریت ریسک و مأموریت اساسی و اصلی که از به کارگیری این سیستم موثر و کارآمد مدیریتی باید در نظر داشته باشیم همه اش درباره ارزش است. مدیریت ریسک خوب درباره ارزش است.
اول از همه، این که از ارزش ها و منافعی که در حال حاضر در اختیار داریم و متعلق به همه ذینفعان است باید حفاظت کنیم و نگذاریم از دست برود یا کاهش یابد و
دوم این که ارزش ها و منافعی جدید و تازه را بایستی برای سازمان، اداره و شرکت خود و ذینفعان آن ایجاد کرده و به دست بیاوریم.
در هر دو مسیر حفاظت از ارزش ها و یا افزودن به ارزش های موجود، باید توجه داشته باشیم که شناسایی، تحلیل، ارزیابی و طراحی اقدامات رسیدگی به ریسک های منفی اگر توام و همزمان با رسیدگی به ریسک های مثبت و فرصت ها باشد، بهتر به نتیجه مطلوب دست خواهیم یافت.
مطلب بسیار مفیدی بود.
ممنون از اشتراک گذاری آن
اگر امکانش هست درباره نحوه ارزیابی و امتیازدهی ریسک هم از تجربیات شما استفاده کنیم